فیلم 127 ساعت داستان زندگی آرون رالستون کوهنورد آمریکایی است که به مدت 5 روز در دره بولوجان در ایالت یوتا گیر افتاده است. جیمز فرانکو در این فیلم با بازی فوق العاده خود توانسته نظر بسیاری از منتقدین را به خود و فیلم جلب کند. داستان این فیلم سرشار از درسهایی است که هر کدام از ما باید با آنها آشنا شویم. اما چرا فیلم 127 ساعت را باید ببینیم؟ با زرافه همراه ما باشید.
داستان فیلم 127 ساعت چیست؟
127 ساعت داستان واقعی یک کوهنورد به نام آرون رالستون است. آرون در جریان کوهنوردی به دره ای سقوط میکند و یک تخته سنگ رو دست راستش میافتد که باعث گیر کردن او به مدت 5 روز میشود. در این بازه زمانی با تمام ابزارهایی که به همراهش داشت سعی کرد دستش را از زیر این تخته سنگ سنگین خلاص کند؛ بعلاوه به علت اینکه به هیچ کدام از دوستان و اطرافیانش نگفته بود که به کجا میرود هیچ امیدی هم برای نجات یافتن به دست دیگران را نداشت. به مرور گرسنگی و تشنگی بر وی غلبه میکند تا اینکه با خود تصمیم میگیرد دست خود را قطع کند تا جانش را نجات دهد! دیدن هر لحظه از این فیلم فوقالعاده بسیار پر استرس اما آموزنده است.
دیالوگهای ماندگار فیلم 127 ساعت
مامان و بابا، من واقعا شما را دوست دارم. الان میخوام به شما بگم که زمانهایی که با شما گذراندم فوقالعاده بودند. من آنطور که میبایست از شما قدرانی نکردم. مادر من تو را دست دارم. کاش به همه تماسهای شما پاسخ میدادم. در این یکسالی که گذشت من واقعا زندگی کردم. ای کاش برخی از درسها را زودتر میآموختم. دوستت دارم. من همیشه با تو خواهم بود.”آرون رالستون”
خدایا از تو میخوام که منو راهنمایی کنی. من در بلوجان کنیون گیر افتادم. شما احتمالا این را میدانید، من نمیدانم که باید چه کار کنم. من هر چیزی که فکرش را بکنی امتحان کردم. به چند ایده جدید نیاز دارم. لطفا یک نشانه به من بده. {مکث طولانی} باشه. پس خدا، چون ظاهرا سرت شلوغ است. شیطان: اگر گوش میکنی، اینجا به کمک احتیاج دارم. بازویم، جانم، هر جه بخواهی باتو معامله میکنم. فقط منو از اینجا بیرون بیار. تو از من میخواهی که هیچ وقت کوهنوردی نکنم؟ باشه دیگه هیچ وقت اینکارو نمیکنم. فقط به من یه راه نشون بده! “آرون رالستون”
چه درسهایی از این فیلم گرفتم؟
دوراندیش باشید. آرون یک روز صبح زود از خواب بیدار شد و بدون اینکه با خود آب، غذا و تجهیزات کافی به همراه ببرد به دل جاده زد. او قصد داشت برای کوهنوردی و دره نوردی وارد دره بلوجان در ایالت یوتا شود. او حتی به نزدیکترین دوستان و اعضای خانوادهاش هم نگفت که قصد دارد به خارج از شهر برود و همین مساله باعث بروز اتفاقی ناگوارد برای او شد.
درس اول: قبل از اینکه شروع به انجام کاری کنیم، باید به خوبی عواقب آن را بررسی کنیم. کاری که آرون انجام میداد این بود که بدون هیچ برنامهریزی و اطلاع رسانی دل به جاده میزد! برای موفقیت در هرکاری لازم است همه زوایای به خوبی بررسی شود و به اصطلاح معروف باید پلن دومی (Plan B) هم داشته باشیم تا در صورتی که با حادثهای روبرو شدیم بتوانیم از آن جان سالم به در بریم.
رویاهایتان را باور کنید. در مدت زمانی که آرون در دره گیر افتاده بود، دائما رویاهای خود را میپروراند. او سر جوانی را در رویاهاش میدید که در واقع پسرش بود. همین ایمان به رویاها بود که باعث شد آرون بتواند راه فراری از آن مخمصه پیدا کند.
درس دوم: ایما داشتن به رویاها و تلاش برای پیدا کردن یک راه جدید روحیهای است که در کمتر کسی میتوان پیدا کرد. با مرور کردن زندگی افراد موفق به این نتیجه میرسید که همگی یک صفت مشترک را در خود تقویت کردهاند و آن دنبال کردن رویاهایشان است. البته این مساله نیاز به خودشناسی و ممارست دارد که باید به مرور در خودتان آن را تقویت کنید.
خارج از چارچوب فکر کنید. آرون در طول این 5 روز تمام تلاش خود را کرد تا با روشهای مختلف دستش را از زیر سنگ خارج کند. او کارهای بسیار عحیبی در طول این زمان انجام داد که بتواند زنده از شر این مشکل خلاص شود. حتی ادرارش را در یک ظرف نگهداشت تا درصورتی که با کم آبی مواجه شد آن را بخورد.
درس سوم: یکی از چالشهایی که بسیاری از ما در زندگی روزمره با آن مواجه هستیم این است که همیشه به سراغ راههایی میرویم که جواب خود را پس دادهاند. اما مشکل این است که این راهحلها همیشه جواب درستی هم به همراه نخواهند داشت. برای حل این مشکل باید زاویه دیدمان را به مسایل عوض کنیم تا بتوانیم بهترین نتیجه را بدست آوریم. آرون در فیلم 127 ساعت دقیقا همین کار را انجام داد.
ارسال پاسخ